پخش زنده
امروز: -
برای اینکه بدانیم در مهمانی چگونه باید بود و راه و رسم مهمانی خدا چیست، باید داستان مهمانی های قبلی خدا را مرور کنیم.
ماه مهمانی خداست اینکه در این مهمانی چگونه باید بود و راه و رسم مهمانی خدا چیست باید داستان مهمانی های قبلی خدا را مرور کنیم.
یکبار با پدر و مادر مان در بهشت مهمان خدا بودیم سفره ای که همه چیز در آن بود و هیچ کم و کاستی نبود فقط گفتند رسم این مهمانی اینست که به درخت ممنوعه نزدیک نشوید.
نمی دانم شیطان لعنتی کدام نکته ی ضعف ما را دید که باعث شد مهمانی زهر مار ما شود نکته ای مثل اینکه آدمی از چیزی که منع می شود حریص می شود، یا اینکه هرچیزی را باید امتحان کرد و یا اینکه ممنوعیت ها مخالف آزادی است.
به هر حال این زوج فریب خوردند، مهماني بهم خورد و خودش وبچه هاش تا ما و بعد ما از مهماني بهشت بیرون افتادیم بازهم دم آدم و حوا، گرم که دهها سال گریه و زاری کردند تا ما مثل شیطان، رجیم نشویم و کلا از چشم میزبان نیفتیم.
یکبار دیگر خدا زمان نوح، مهماني پهن کرد و برای دعوت مهمانها کشتی فرستاد برخی تا دیدند کارت دعوت از طرف خداست سوار کشتی شدند حتی بسیاری از حیوانات جفتی همراه صاحبانشان وارد کشتی شدند ولی برخی آدم ها از خر شيطان پایین نشدند تا سوار کشتی نوح شوند و حتی شروع کردن به تمسخر. نتیجه تمسخر مهماني خدا هم معلومه.
یک بار خدا زمان موسی، وسط بیابان بی آب و علف، سفره مهماني پهن کرد غذا از آسمان می آمد :من و سلوی" بود یعنی عسل و بلدرچين کباب شده. روزهای اول همه بهبه و چه چه می گفتند اما روزهای بعد معلوم نشد کدام آدم شیرخام خورده ای گفت این چه وضعشه هر روز" من و سلوی" غذای متنوع می خواهیم بقیه هم انگار حق انتخاب از اونها گرفته شده داد و فریاد راه انداختند و یقه موسی را گرفتند که ای موسی ! "ما بر یک نوع غذا صبر نمی کنیم از خدا بخواه خیار و سبزی و پیاز وعدس هم به ما بده" خلاصه بخاطر ایراد آوردن به سفره خدا، مهماني جمع شد همه افتادند به بدبختی و اینکه هرکی خودش برای تامین غذا بره این شهر و آن شهر.
زمان حضرت عیسی هم سفره ای پهن شد مثل زمان موسی با این تفاوت که اینها تجربه مهماني های قبلی را داشتند و اعتراضی به سفره نداشتند اما کاری بدتر کردند برخی به قول خودشان زرنگی کردند و شروع کردند به پنهان کردن غذا برای روز بعد. یعنی اگر فردا سفره آسمانی نیاد یا دیرتر بياد و یا کسی یادش بره اینها چیزی داشته باشند.
گزارش به آسمان رسید که دُم خروس ایمانشان بیرون زده، اعتماد و اطمینان شان به مهماني و میزبانی خدا دراین حدّه که غذا برای روز بعد احتکار می کنند؛ هیچی! مهماني قوم عیسی هم به هم خورد.
و حالا به آخرین مهماني خدا برای آخرین زمان رسیدیم یعنی رمضان باتجربه ای که از مهماني پیامبران قبلی داریم نباید کاری کرد که از مهماني جا بمانیم .
میزبان گفته روزها نخورید شب ها بخورید و بیاشامید حالا اگر کسی برعکس عمل کنه و روزها دست ببرد به آب و غذا خطا کرده و اگر پیش چشم بقیه این کار را انجام بده گستاخی و دهن کجی کرده به مهماني خدا یعنی نه فقط باید انتظار اخراج از مهماني رو داشته باشه بلکه باید جریمه هم بشود.
البته جریمه خدا می رود در صندوق ذخیره فقرا و سیر کردن آنها.
مهماني ماه رمضان آنقدر برای میزبان عزیز است که برای خروپف مهمان هم ثواب می نویسند چه رسد به اینکه یک آیه بخواند. حتی یک شب را که می گوییم هزار شب نمی شود خدا برای مهمانها هزار شب کرده و بالاتر از آن. به همین سادگی از عمر نوح هم بیشتر زندگی مي کنيم.
شوق میزبان به مهمان آنقدر زیاد است که می گوید اگر آنهایی که به این مهماني پشت کردند، می دانستند خدا چه اشتیاقی به آنها دارد، از شوق می مردند.
واقعا خوب بودن، عزیز بودن چه بدی داره که ما آن را نخواهیم واقعا اگر از این مهماني جا بمانیم کجا و کدام مهماني هست که به این مهمانی برسد.
حیف است که روز عید سراسری فطر، همه عیدی بگیرند و ما دست خالی بمانیم؛ آن هم از خزانه بخشنده ترین و مهربان ترین مهربانها.
یادداشت: احمد ملّاشاهی